ممکن است بفرمایید در کل رواندرمانیها چقدر طول میکشند و چه زمانی خاتمه مییابند؟
ممکن است بفرمایید در کل رواندرمانیها چقدر طول میکشند و چه زمانی خاتمه مییابند؟
اغلب مردم وقتی میخواهند رواندرمانی را شروع کنند اغلب این سوال را میپرسند، به ویژه اگر بار اولشان باشد. جوابی که معمولاً میدهم چیزی نیست که آنها میخواهند بشنوند. زیرا سوالشان را با سوالی دیگر پاسخ میگویم: چه مدت باید یوگا انجام دهید؟ چقدر باید پیانو تمرین کنید؟ تا کی باید شطرنج بیاموزید؟
البته، پاسخ به این پرسش به رواندرمانگر و رویکرد درمانی او بستگی دارد (برای اطلاعات بیشتر در این زمینه میتوانید به بخش معرفی مشاوره و رواندرمانی سایت رجوع کنید). رواندرمانگر رفتاری که بر حذف و از بین بردن نشانهها تاکید دارد احتمالاً میگوید درمان با از بین رفتن نشانهها خاتمه می یابد و از چند هفته تا حداکثر یک سال ممکن است به طول انجامد. رواندرمانگر شناختی احتمالاً چنین پاسخ می دهد: «درمان تا آنجا ادامه مییابد که افکار مثبت جایگزین افکار منفی گردد». عموماً کسانی که متخصص درمانهای کوتاهمدت و به تبع آن هدفمدار هستند میگویند ما اهدافی در نظر میگیریم و درمان موقعی به اتمام میرسد که به اهدافمان رسیده باشیم و بسته به اهداف درمانی و ویژگیهای مراجع میتوان تخمین زد چه مدت درمان به اهداف خود میرسد.
طول رواندرمانی روانکاوانه هرچند به رویکرد روانکاو بستگی دارد؛ اما رویکردِ نظری آن نقطۀ مقابل رویکرد هدفمدارانه است. از بین تمام رویکردهای درمانی، رواندرمانی روانکاوانه ممکن است بیش از بقیۀ درمانها طول بکشد. زیگموند فروید اغلب روانکاوی را با کاوشهای باستانشناختی مقایسه میکرد. چه زمانی از کندوکاو دست بر میدارید!؟ در حقیقت هر چه عمیقتر کاوش نمایید، گنجینههای بیشتر پیدا میکنید. چه زمان بررسی و تحقیق در مورد آنچه کشف کردهاید را متوقف میسازید!؟
در زمان فروید، روانکاوان بیماران خود را 6 نوبت در هفته میدیدند. روانکاوی یک تجربۀ هیجانی و فکری فشرده بود. در حقیقت، عمیقترین رابطۀ فردِ مورد تحلیل در زندگیاش بود. در آغاز، بنیانگذاران روانکاوی گمان میکردند که یک سال برای روانکاوی کفایت میکند. سپس آن را به دوسال افزایش دادند. پس از آن، پیبردند که روانکاوی به قول فروید بیپایان است. اگر چه برخی از نظریههای فروید مورد تردید قرار گرفته، درمان کلامیای که او ابداع نمود تا همین امروز در شکلهای مختلف ادامه یافته است.
امروزه، رواندرمانگران با رویکرد روانکاوانه میدانند که مشکلات خاص هر بیمار است که طول درمان وی را تعیین میکند. از آنجا که رواندرمانگران عموماً بیماران خود را یکی دوبار در هفته ملاقات میکنند، درمان ممکن است حتی از عصر فروید هم طولانیتر شود زیرا دیگر به آن فشردگی نیست. بعضی وقتها ممکن است یک سال طول بکشد، گاهی ممکن است چندین سال ادامه داشته باشد و در مواقع دیگر شاید پایانناپذیر باشد.
رواندرمانی روانکاوانه عموماً (و نه لزوماً) از تداعی آزاد به عنوان پایه و شالودۀ درمان استفاده میکند. روانکاو از مراجع میخواهد آنچه در ذهنش میگذرد را بدون سانسور به زبان بیاورد. تداعی آزاد در خدمت چند هدف میباشد:
نخست خودانگیختگی فرد را تقویت میکند. افراد زیادی به خاطر تجارب نامطلوبی که در زندگیشان داشتهاند، بیش از حد دفاعی، بدگمان، و بیاعتماد شدهاند، بنابراین، خودانگیختگی، فرآیند رشد را در آنها تسهیل نموده و در مراجع حس اعتماد نسبت به درمانگرش ایجاد میکند. تداعی آزاد همچنین کمک میکند مراجع به لایههای عمیقتر تفکرش دسترسی پیدا کند. مثلاً مراجعی در مورد مجسمهای که در کتابخانۀ درمانگرش قرار گرفته، شروع به تداعی آزاد میکند و به یاد مجسمهای که در دوران کودکی روی میز تحریر پدرش دیده میافتد. این خاطره ممکن است به دنبال خود خاطرات دیگری را زنده کند که به بازگشایی هیجانهای مدفون و زیربناییِ تعارضهای مکرر وی منتهی شود. اگر فقط از او بخواهیم مطابق یک دستورالعمل چنین چیزهایی را به خاطر بیاورد، ممکن است نتواند چیزی به خاطر آورد.
با ادامه یافتن تداعی آزاد طی جلسات متوالی، ممکن است حتی بتواند به لایههای درونیتر ذهن ناهشیار رسوخ کند و به مناطقی دست یابد که تا به حال از آن اجتناب میکرده است. وقتی مراجع به این مرحله میرسد، به طور غریزی خود را عقب میکشد و به همین دلیل درمان شاید کسلکننده و رابطۀ درمانی شبیه بقیۀ روابط بیمار شود. رواندرمانی روانکاوانه معمولاً یک دورۀ ماه عسل دارد: شروع هیجانانگیز صمیمیت. پس از آنکه ماه عسل تمام شد، مراجع یواش یواش همان طوری در درمان با روانکاو رفتار میکند که در خارج از درمان با دیگران رفتار میکند. ترس از تنها ماندن خودش را نشان میدهد، مشکلات اعتماد با درمانگر پیش میآید، مشکلات خشمی که با بقیه داشته عیان میشود، نوسان و بالا و پایین شدن خلق پیدا میشود، و وسواسهایی که به طور کلی در زندگی دارد با درمانگر هم پیدا میشود.
چنین مشکلاتی یک شبه غیب نمیشود. شما میتوانید نشانهای را حذف کنید، اما تعارض زیربنایی ناهشیار که موجب پیدایش آن نشانه شده است، همچنان باقی میماند و به شکل دیگری دوباره خود را نشان میدهد. ممکن است فردی بر مشکل مشروبخواریاش غلبه یابد، اما پس از آن پیوسته تندخو و تحریک پذیر باشد. دیگری بر برونیسازی خشمش تسلط پیدا میکند و دیگر خشم خود را سر این و آن خالی نمیکند، اما از آن به بعد دچار افسردگی میشود.
رواندرمانی روانکاوانه مناسب همه کس نیست. در حقیقت، پژوهشها نشان داده است که افراد مختلف به رویکردهای متفاوتی پاسخ میدهند. افرادی که به رواندرمانی روانکاوانه پاسخ میدهند کسانی هستند که میخواهند خودشان را بهتر بشناسند و برای طی این مسیر انگیزه بالایی دارند. شاید بپرسید این روند چقدر طول میکشد؟ شما هر وقت که خواستید میتوانید کاوشِ باستانشناختیتان را متوقف نمایید یا به حفاری ادامه دهید و ببینید چه گنجینههای دیگری میتوانید پیدا کنید. انتخاب با خودتان است.
کارشناس پاسخگو: نوشین مجلسی