Blog

ممکن است دربارۀ مرزهای رابطۀ مراجع و روان درمانگر توضیح دهید؟

نوشته شده توسط دکتر فرشید مرادیان. Posted in پرسش

ممکن است دربارۀ چارچوب رابطۀ مراجع و روان درمانگر توضیح دهید؟


با سپاس از سوال بسیار هوشمندانه و کلیدیِ شما همراه گرامی. واقعیت این است که تعریف و تعیین مرزها در ارتباط متقابل بیمار و روان درمانگر نقش بسیار اساسی و حیاتی دارد. اول و مهمتر از همه اینکه مرزها قدرت نابرابری که در ذاتِ رابطۀ درمانی نهفته است را مدیریت و برای ابراز قدرت روان درمانگر حدودی تعیین می‌کنند. دوم اینکه مرزها برای رابطۀ درمانی ساختاری فراهم می‌کنند: چارچوبی منسجم و با ثبات، قابل اعتماد و مطمئن، پیش‌بینی‌پذیر و قابل شناخت برای فرآیندی که تاحدودی اسرار آمیز و مرموز است.

در اینجا و قبل از ادامۀ بحث، پیشنهاد می‌کنم خود را با پرسش‌های زیر مورد آزمون قرار دهید تا ببینید تا چه حد با مرزهای رابطه در فضای روان درمانی آشنایی دارید (پاسخ‌ها در انتهای متن آمده‌اند):

1. روان درمانگر می‌تواند بستگان خود را به عنوان مراجع بپذیرد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
2. جلسات روان درمانی در ساعات مرتب و منظمی تنظیم می‌شوند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
3. روان درمانگر کتابی برای مطالعه به مراجع‌اش قرض می‌دهد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
4. روان درمانگر واسطۀ آشنایی مراجع با خانم/ آقای دیگری می‌شود. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
5. جلسات روان درمانی در دفتر روان درمانگر برگزار می‌شوند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
6. روان درمانگر برای ملاقات مراجعش به بیمارستان می‌رود. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
7. مراجع با روان درمانگر وارد تجارت یا داد و ستد می‌شود. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
8. مراجع، دانشجویِ کلاس درس روان درمانگر است. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
9. اگر دفتر روان درمانگر در خانه‌اش قرار داشته باشد، از اتاق خواب یا سایر فضاهای شخصی‌اش کاملاً مجزاست. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
10. روان درمانگر ویزیت خود را طبق قاعدۀ مشخصی دریافت می‌کند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
11. وقتی مراجع خیلی پریشان و آشفته حال باشد و فرد دیگری هم در اتاق انتظار معطل نباشد روان درمانگر وقت جلسه را طولانی‌تر می‌کند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
12. مراجع به روان درمانگر خدماتی ارائه می‌دهد: پرستاری بچه، منشی‌گری دفتر، دستیاریِ تدریس. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
13. مراجع به روان درمانگر کلید ویلای شمالش را برای تعطیلات قرض می‌دهد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
14. مراجع ویزیت روان درمانگر را طبق قاعدۀ مشخصی پرداخت می‌کند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
15. روان درمانگر می‌تواند دوست خود را به عنوان مراجع بپذیرد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
16. وقتی مراجع خارج شهر است روان درمانگر جلسات را تلفنی ادامه می‌دهد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
17. مراجع در پروژه‌ای تجاری سرمایه گذاری می‌کند که با روان درمانگر ارتباط دارد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
18. روان درمانگر با طیب خاطر به تمام سوالات مراجع در مورد اصول حرفه‌ای و شیوه و فرآیند کار درمانی‌اش پاسخ می‌دهد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
19. روان درمانگر در جلساتِ روان درمانی در مورد تجارب مراجع دیگری صحبت می‌کند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
20. مراجع و روان درمانگر هر دو عضو یک گروه مطالعاتی یا سوپرویژن هستند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
21. روان درمانگر و مراجع در مورد پیشرفت روان درمانی و بازبینی اهداف روان درمانی بر اساس روند مشخصی مذاکره می‌کنند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
22. مراجع و روان درمانگر در جلساتِ روان درمانی قهوه یا چای می‌نوشند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
23. روان درمانگر در جلسۀ درمان اغلب با تلفن صحبت می‌کند، یا پیامک می دهد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
24. مراجع برای روان درمانی فردی به همان درمان‌گری مراجعه می‌نماید که سایر اعضایِ خانواده یا دوستانش می‌روند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
25. اگر روان درمانی به بن‌بست برسد، روان درمانگر ارجاع مراجع به روان درمانگر دیگری را پیشنهاد می‌دهد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
26. روان درمانگر در مورد تمام چیزهایی که در جلسه صحبت شده است نهایت رازداری را خواهد داشت. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
27. روان درمانگر به شکل غیرقابل کنترلی سر مراجع داد بکشد، گریه کند، یا او را سرزنش نماید. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
28. روان درمانگر در جلسۀ روان درمانی نهار میل می‌کند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
29. مراجع در سخنرانی روان درمانگر شرکت می‌کند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
30. در پایان یک جلسه روان درمانگر مراجع را در آغوش می‌گیرد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
31. تمرکز جلسات روان درمانی بر شخص مراجع است. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
32. روان درمانگر مراجع را به منظور خدمات حرفه‌ای دیگری (دندان‌پزشکی، آرایشگاه، تدریس، ...) به همسرش ارجاع می‌دهد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
33. روان درمانگر در جشن ازدواج مراجع یا سایر رویدادهای مهم زندگی‌اش حضور می‌یابد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
34. روان درمانگر می‌تواند همسایه خود را به عنوان مراجع بپذیرد. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)
35. مراجع و روان درمانگر هر دو در یک رویداد اجتماعی بزرگ که توسط شخص ثالثی برگزار شده است شرکت می‌کنند. (بلی؟  شاید، با تشخیص؟  خیر؟)

اغلبِ روان درمانگران در مورد اصول کلی در این زمینه با هم توافق دارند. برای نمونه، مراجع باید بتواند روی وقت ملاقات مشخصی حساب کند که مرتباً عوض نشود یا متغیر و بی‌ثبات نباشد؛ ویزیت جلسات روان درمانی مبلغ معینی باشد که از قبل بر روی آن توافق شده است؛ جلسات روان درمانی حتماً باید در دفتر روان درمانگر برگزار شود و در محل‌های نامتعارف و غیرمعمول مثل کافه یا رستوران نباشد؛ روان درمانگران نباید با مراجع‌هایشان وارد روابط موازی (روابط دوگانه) مانند دوستی یا خرید و فروش شوند.

از سوی دیگر، موقعیت‌های زیادی فراتر از اصول کلی وجود دارند که مرزها در آن‌ها به روشنی موارد مذکور تعریف نشده است و ضوابط اخلاق حرفه‌ای روان شناس ها نیز به آن اشاره‌ای نکرده است و در این شرایط تعیین حدود در واقع به مکتبِ روان درمانگر و همچنین به اصول و فنون کارش بستگی دارد. برای نمونه، آیا وقتی روان درمانگر بیمارش را در باشگاهِ ورزشی یا مهمانی می‌بیند همانجا بماند یا سریع از آنجا خارج شود؟ آیا روان درمانگر و مراجع هر دو می‌توانند عضو انجمن خیریۀ واحدی باشند بدون اینکه پیمانِ درمانی‌شان مختل شود؟ آیا مراجعی که سال‌ها در جلسات روان درمانی‌اش در مورد اینکه چطور رابطه‌ای عاشقانه برقرار کند کار کرده است، می‌تواند از روان درمانگرش انتظار داشته باشد که در جشن ازدواجش حضور یابد؟ آیا روان درمانگر می‌تواند مراجعش را پس از یک جلسۀ بسیار دردناک و غم‌انگیز در آغوش بگیرد؟

این که روان درمانگر به پرسش‌های فوق چگونه پاسخ گوید به رویکرد نظری و تشخیص شخصی‌اش بستگی دارد. روان درمانگر در این زمینه در حریمِ امنِ دفترش اغلب به تنهایی تصمیم می‌گیرد. به همین دلیل است که  برخی روان درمانگران در جلسات روان درمانی با مراجع های‌شان چای مینوشند و سایر روان درمانگران نه؛  برخی روان درمانگران عکس‌های خانوادگی‌شان را در معرض دید مراجع قرار می‌دهند و سایر روان درمانگران نه؛ برخی روان درمانگران در مناسبات اجتماعی که مراجع‌شان نیز حضور دارد شرکت می‌کنند و سایر روان درمانگران اگر مراجعی را در یک مهمانی یا باشگاه ببینند فوراً آنجا را ترک می‌کنند؛ برخی روان درمانگران گاهی مراجع‌هایشان را در آغوش می‌گیرند، برخی روان درمانگران فقط در صورتی که مراجع از آنها بخواهد این کار را می‌کنند، و عده‌ای حتی از دست دادن با مراجع‌هایشان شدیداً امتناع می‌کنند.

روان درمانگران و مراجع‌هایی که در مورد حدود و مرزها نگرانند و دغدغه‌هایی دارند، اصلی‌ترین و مهم‌ترین سوالی که باید از خودشان بپرسند این است که آیا این مورد به نفعِ اهداف درمانی مراجع هست؟ اگر عمل یا برخوردی پیشبرد اهدافِ روان درمانی را به خطر بیندازد باید به آن مشکوک شد، حتی اگر امکان بالقوۀ بهره‌کشی و استثمارگرایانه آن عیان و آشکار نباشد (مثلاً روان درمانگر و مراجع فوتبال بازی کنند، یا برای خرید به پاساژ بروند). روان درمانگرانی که به قدرت جایگاه خود واقفند و آن را کاملاً جدی می‌گیرند، همان روان درمانگرانی هستند که مرزهای روان درمانی را نیز کاملاً جدی می‌گیرند و به جا می‌آورند. این روان درمانگران وقتی می‌خواهند عملی انجام دهند که در چارچوب مرزهای روان درمانی و ضوابط اخلاق حرفه‌ای مشخصاً تعریف نشده است، ابتدا عواقب و تبعات آن عمل بر مراجع را به دقت می‌سنجند و پیامدهای آن را در نظر می‌گیرند. روان درمانگران خوب همچنین تصدیق می‌کنند که احساسات شدیدی که در جلسات روان درمانی بیدار می‌شوند و رو می‌آیند اغلب به سوی جا به جا کردن مرزها کشیده می‌شوند و به خصوص تماس‌های فیزیکی ممکن است هیجان‌های مختلفی را در مراجع برانگیزد و بسیار چالش‌انگیز باشند.

روان درمانگران رویکردهای متفاوتی در مورد تماس فیزیکی با مراجعان دارند. روان درمانگران با رویکرد روانکاوانه تمایلی ندارند مراجع‌هایشان را لمس کنند زیرا الگوی نظری آنها می‌گوید تماس جسمانی ممکن است خیالات انتقالی که باید فهمیده شوند و نه اینکه بر اساس آن عمل شود را ارضاء نماید. طبق مطالعات متعدد، تماس فیزیکی در بافتِ رابطۀ درمانی به ندرت یک حرکت اجتماعیِ خالص تلقی می‌شود. لمس‌کردن قدرتمند است و تاثیرات مختلف و پیامدهای دور و درازی دارد. در آغوش گرفتن به سادگی ممکن است تبدیل به هستۀ احساسات حل نشده و متعارض نسبت به مقامات ارشد، صاحبان قدرت، محدودیت‌ها، ممنوعیت‌ها، محرومیت‌ها در مراجع شود. روان درمانی شکننده و آسیب پذیر است و همیشه در خطر تبدیل‌شدن به چیز دیگری (دوستی، روابط عاشقانه، روابط مرید و مرشدی) قرار دارد. برقراری حدود و اِعمال مرزها از اتفاق افتادن چنین روابط ثانویه‌ای پیشگیری می‌کنند. مرزهای روان درمانی به بیمار و روان درمانگر یادآوری می‌کنند که رابطۀ درمانی شامل چه چیزهایی نمی‌تواند باشد و خط قرمزهای آن کجاست و رابطه از کجا به بعد، دیگر از شکل درمانی آن خارج شده است. اگر مراجع چارچوب روان درمانی را رعایت کند ایمنی و قدرت بیشتری دارد تا اینکه بخواهد از این چارچوب بیرون بزند. با این حال، مرزهای خوب با درمان خوب برابر نیست. مرزها ایجاد شده‌اند تا از پیشبرد اهداف روان درمانی محافظت و حمایت کنند. مرزها خودشان درمان نیستند. اگر روان درمانگر به شکل خشک و دفاعی، بازدارنده و قانون‌پرستانه بخواهد مرزها را اِعمال نماید ممکن است رابطه درمانی با مراجع را از دست بدهد. از طرف دیگر یک رابطه با حد و مرز مشخص، یک رابطۀ به لحاظ هیجانی دور، غیرصمیمی، و بی‌روح نیست. روان درمانگران می‌توانند گرم، پاسخگو، باتوجه، صمیمی، و امن باشند و با این حال چارچوب حمایتگرِ پیمانِ درمانی را نیز حفظ نمایند. مراجع‌ها باید بدانند که گرچه مرزهای درمانی شاید خشک و مصنوعی به نظر برسند، اما به بهترین شکل به سودشان خواهند بود و نهایتاً اوضاع و احوال بهتری برایشان به ارمغان خواهند آورد.

کارشناس پاسخگو: نوشین مجلسی


 

پاسخ آزمون
1. روان درمانگر می‌تواند بستگان خود را به عنوان مراجع بپذیرد. خیر
2. جلسات روان درمانی در ساعات مرتب و منظمی تنظیم می‌شوند. بلی
3. روان درمانگر کتابی برای مطالعه به مراجع‌اش قرض می‌دهد. شاید، با تشخیص
4. روان درمانگر واسطۀ آشنایی مراجع با خانم/ آقای دیگری می‌شود. خیر
5. جلسات روان درمانی در دفتر روان درمانگر برگزار می‌شوند. بلی
6. روان درمانگر برای ملاقات مراجعش به بیمارستان می‌رود. شاید، با تشخیص
7. مراجع با روان درمانگر وارد تجارت یا داد و ستد می‌شود. خیر
8. مراجع دانشجوی کلاس درس روان درمانگر است. خیر
9. اگر دفتر روان درمانگر در خانه‌اش قرار داشته باشد، از اتاق خواب یا سایر فضاهای شخصی‌اش کاملاً مجزاست. بلی
10. روان درمانگر ویزیت خود را طبق قاعدۀ مشخصی دریافت می‌کند. بلی
11. وقتی مراجع خیلی پریشان و آشفته حال باشد و فرد دیگری هم در اتاق انتظار معطل نباشد روان درمانگر وقت جلسه را طولانی‌تر می‌کند. شاید، با تشخیص
12. مراجع به روان درمانگر خدماتی ارائه می‌دهد: پرستاری بچه، منشی‌گری دفتر، دستیاریِ تدریس. خیر
13. مراجع به روان درمانگر کلید ویلای شمالش را برای تعطیلات قرض می‌دهد. خیر
14. مراجع ویزیت روان درمانگر را طبق قاعدۀ مشخصی پرداخت می‌کند. بلی
15. روان درمانگر می‌تواند دوست خود را به عنوان مراجع بپذیرد. خیر
16. وقتی مراجع خارج شهر است روان درمانگر جلسات را تلفنی ادامه می‌دهد. شاید، با تشخیص
17. مراجع در پروژه‌ای تجاری سرمایه گذاری می‌کند که با روان درمانگر ارتباط دارد. خیر
18. روان درمانگر با طیب خاطر به تمام سوالات مراجع در مورد اصول حرفه‌ای و شیوه و فرآیند کار درمانی‌اش پاسخ می‌دهد. بلی
19. روان درمانگر در جلساتِ روان درمانی در مورد تجارب مراجع دیگری صحبت می‌کند. خیر
20. مراجع و روان درمانگر هر دو عضو یک گروه مطالعاتی یا سوپرویژن هستند. خیر
21. روان درمانگر و مراجع در مورد پیشرفت روان درمانی و بازبینی اهداف روان درمانی بر اساس روند مشخصی مذاکره می‌کنند. بلی
22. مراجع و روان درمانگر در جلساتِ روان درمانی قهوه یا چای می‌نوشند. شاید، با تشخیص
23. روان درمانگر در جلسۀ درمان اغلب با تلفن صحبت می‌کند، یا پیامک می دهد. خیر
24. مراجع برای روان درمانی فردی به همان درمان‌گری مراجعه می‌نماید که سایر اعضایِ خانواده یا دوستانش می‌روند. شاید، با تشخیص
25. اگر روان درمانی به بن‌بست برسد، روان درمانگر ارجاع مراجع به روان درمانگر دیگری را پیشنهاد می‌دهد. بلی
26. روان درمانگر در مورد تمام چیزهایی که در جلسه صحبت شده است نهایت رازداری را خواهد داشت. بلی
27. روان درمانگر به شکل غیر قابل کنترلی سر مراجع داد بکشد، گریه کند یا او را سرزنش نماید. خیر
28. روان درمانگر در جلسۀ روان درمانی نهار میل می‌کند. خیر
29. مراجع در سخنرانی روان درمانگر شرکت می‌کند. شاید، با تشخیص
30. در پایان یک جلسه روان درمانگر مراجع را در آغوش می‌گیرد. شاید، با تشخیص
31. تمرکز جلسات روان درمانی بر شخص مراجع است. بلی
32. روان درمانگر مراجع را به منظور خدمات حرفه‌ای دیگری (دندان‌پزشکی، آرایشگاه، تدریس، ...) به همسرش ارجاع می‌دهد. خیر
33. روان درمانگر در جشن ازدواج مراجع یا سایر رویدادهای مهم زندگی‌اش حضور می‌یابد. شاید، با تشخیص
34. روان درمانگر می‌تواند همسایه خود را به عنوان مراجع بپذیرد. خیر
35. مراجع و روان درمانگر هر دو در یک رویداد اجتماعی بزرگ که توسط شخص ثالثی برگزار شده است شرکت می‌کنند. شاید، با تشخیص